تولد مامانی ...
امسال تولدم متفاوت از هر سال دیگر چون نی نی تو وجودمه ...
حسش میکنم ، باهاش زندگی میکنم
بابائی صبح 2تا اس ام اس داد و از طرف خودش و توت فرنگی تولدمو تبریک گفت ...
غروب با خواهر و مادر و برادرم به بیرون رفته و دور زدیم ...جشن نیکه شعبان بود ...آش رشته گرفتیم ...دست خودم نیست اسم آش میاد دلم میخواد ...با تعجب منی که اصلا شکمو نیستم داخل ماشین کمی از آش خوردم و ارضاع شدم و دست کشیدم ...!!!
شب شام خونه مادربزرگم و اونجا تولد گرفتیم ...
این روزها کمر درد دارم !!! تنبل و بی حوصله و کسل شدم و زیاد می خوابم !!!
و این روزها به دلیل تغییرات هورمون تبم سرد شده و مدام برخلاف دیگران سردم میشه !!!
مسواک نمی تونم بزنم چون گلاب به روتون استفراغ میکنم !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی