میراث عشق مامان و بابا

دنیای این روزهای من ...

1393/4/15 14:54
نویسنده : افسونگر سبز
281 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی خوبی عزیزم ؟

5شنبه 1خرداد حین خوردن غذا بابائی  کنجد روی نان گرفت  داخل دستش و میگه نی نی من این اندازه ست !!! قربون خلقت خدا !!!

و این روزها هنوز حالم قابل تحمل است و به خاطر کنجد مامان غذاهای مقوی خوب میخورم !!! از شیر بدم میاد ولی به خاطر کنجد مامان شیر هم می خورم !!!

صبح ها بابائی حین رفتن به سرکار میاد شکم مامانی می بوسه و سفارش میکنه هوای مامانی داشته باش ...عزیزمید شما ...

میگن بچه روزیشو با خودش میاره !!! شما هم لطف کردی وروزیتو با خودت آوردی !!! قربون لطف و مهربونی خدا ...

شنبه 3خرداد خونه با متراژ بالا قولنامه کردیم و اواخر مرداد ماه آماده میشه ...عزیزم قبل اومدنت اتاقتو برات رنگ میکنیم آماده میکنیم و رفاهت تکمیله !!! خیلی برات خوشحالم !!!ایشالا همیشه خوش روزی باشی!!!

4خرداد اولین آزمایش خون و ادرار در بارداری که شکر خدا مشکلی نبود ...

5خرداد اولین استفراغ ساعت 9 شب (البته گلاب به روتون ) تا حال حالت تهوع داشتم ولی استفراغ نداشتم!!!

در این زمان نی نی من اندازه عدس است و عدس مامان یک ماه و 9روزه تو دل مامانشه ...فدابشم ...!!!

7خرداد با خاله کودکم به آتلیه رفتیم و با هم و تکی عکس انداختیم و بعد به جشن عقد رفتیم ...!!!

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)