میراث عشق مامان و بابا

دنیای این روزهای من ...

سلام مامانی خوبی عزیزم ؟ 5شنبه 1خرداد حین خوردن غذا بابائی  کنجد روی نان گرفت  داخل دستش و میگه نی نی من این اندازه ست !!! قربون خلقت خدا !!! و این روزها هنوز حالم قابل تحمل است و به خاطر کنجد مامان غذاهای مقوی خوب میخورم !!! از شیر بدم میاد ولی به خاطر کنجد مامان شیر هم می خورم !!! صبح ها بابائی حین رفتن به سرکار میاد شکم مامانی می بوسه و سفارش میکنه هوای مامانی داشته باش ...عزیزمید شما ... میگن بچه روزیشو با خودش میاره !!! شما هم لطف کردی وروزیتو با خودت آوردی !!! قربون لطف و مهربونی خدا ... شنبه 3خرداد خونه با متراژ بالا قولنامه کردیم و اواخر مرداد ماه آماده میشه ...عزیزم قبل اومدنت اتاقتو برات رنگ میکنیم آماده می...
15 تير 1393

لبخند خدا شامل حالمون شد ...

سلام عزیز دلم فدای تو بشم سال نو مبارک سال 93 من و بابایی تصمیم گرفتیم  به این دنیا دعوتت کنیم و تو بدت نیومد و سریع دعوت ما رو قبول کردی ...باورم نمیشد بعد این همه سال جلوگیری همون ماه اول جواب بده ...قربون توبرم ... صبح 28 اردیبهشت آزمایش خون دادم و ساعت 4عصر من و بابائی رفتیم جواب آزمایش گرفتیم ...قبل از این که جواب بگیرم قلبم خیلی تند میزد ! با این که بی بی چک زده بودم و +بود ! حین بی بی چک زدن من و بابائی باهم و کنار هم بودیم و فیلم گرفتیم ... باورم نمیشد ! اشک تو چشام جمع شد !دستم میلرزید !قبل رفتن به آزمایشگاه و بعد گرفتن جواب بابائی ازم فیلم گرفت ! داشتم میرفتم طرف ماشین بابائی یک ماشین رد شد و من حواسم نبود و ندیدم ! م...
1 خرداد 1393

هفته 5 ...

دیروز اولین مراجعه به پزشک انجام دادم ... برگه آزمایش خون دید : بتا = 200 به تاریخ 28 اردیبهشت ! ساعت 2نوبت داشتم ساعت 5 کارم تموم شد !!! دکتر گفت 5هفته برای معاینه زوده !!! برای 17خردادساعت 3 نوبت داد ! سئوالاتم یادداشت کردم و ازش پرسیدم ! عزیز دل من اندازه کنجده ! قربون خلقت خدا ... به خودم نگاه میندازم ...! با خودم میگم یعنی منم کنجد بودم و الان این شکلی شدم ! خدایا ما همه معجزه هستیم ! خدایا مواظب کنجدم باش... به خودت میسپارم مواظب باش هیچ خطری تهدیدش نکنه ... تا 3ماه اول بگذره دل تو دلم نیست ! مدام اینترنت و کتاب های مختلف مطلب میخونم ! هر چی اطلاعاتم بالاتر میره حساس تر میشم ! 2-3 شب میشه ساعت 8شب...
1 خرداد 1393